یه کبوتر هیچ پر باهوش از پیش رفیقم آوردم میگم باهوش واقعا باهوش بود خلاصه یه پر شد با کبوترها دو راهکش ریزه بعد 100کیلومتر اضافه اش کردم سریع رفتم خونه ببینم کدوم سریعتر میاد دیدم با سرعت100تاروی زمین خوابیده دارن میان جوجه یه پر هم قاطیشون کیف کردم دیدمش ولی5تا کبوتر غریبه داخلشون بود همه کبوترام با سرعت خیلی عجیبی خودشون رو انداختن داخل حیاط و نصفیشون روی بوم نشستن دوتا غریبه نشست سه تاشون ننشستن به راهشون ادامه دادن جوجه یه پر حول کرد باهاشون رفت ما خوشحال گفتم اون بر میگرده خونه رو دید مسیر رو بلده آقا ساعت3شد غروب شد نیومد اعصابم خورد شدمیدونین چرا نیومد چون مسافت 2تا10کیلومتری چهار گوش مقصد رو باید هر گوشه رو یک تا دو بار بندازی تا به بوی محیط اطراف مقصد خوب آشنا بشه ولی من وقت نکردم این نکته مهم رو انجام بدم یه نصیحت اگه ماشین نداری که بری راهکش بدی بهتره کبوتر نبری توی مسابقه چون به قول شیاوش قمیشی هرکی بریزه شاهدونه فکر میکنه خداشونه آهای خداش پس خوب براش خدایی
آخرین جستجو ها